انتخاب سیم مناسب برای ساز همیشه یکی از دغدغه های بزرگ بوده، هست و
خواهد بود! واقعیت موضوع این است که برای اینکه بتوانید واقعاً مناسبترین سیم را
برای سازتان انتخاب کنید، باید تمامی سیمهایی را که در بازار موجود هستند بر روی
سازتان انداخته و تک تک همه را امتحان کنید! طبیعی است که این روش با توجه به
انواع بسیار متنوع سیم و در نظر گرفتن هزینهی نسبتاً زیاد آنها خیلی منطقی به
نظر نمیرسد. علاوه بر این مورد، این موضوع را هم باید در نظر بگیرید که بعضی از
سیمها حدود یک تا دو هفته زمان نیاز دارند تا خصوصیات واقعی خود را بر روی سازتان
نشان دهند. لذا، این روش عملاً غیر ممکن است. اما، خبر امیدوارکننده این است که
این موضوع آنقدرها هم پیچیده نیست، چرا که انواع مختلف سیمها را به لحاظ خصوصیات میتوان
به چند دستهی کلی و بزرگ تقسیمبندی کرد که هر کدام کاربرد خاص خودشان را دارند.
مثلاً اگر سیمی برای سولیستی که در تالار وحدت قرار است کنسرتو ویولن چایکفسکی را
اجرا کند، مناسب باشد احتمالاً برای یک هنرجوی ویولن (که در آینده قرار است کنسرتو
ویولن چایکفسکی را اجرا کند!) انتخاب معقولی به نظر نمیرسد و برعکس. بنابراین
بهترین راه، آشنایی با انواع مختلف سیمها و شناختن مشخصات هر گروه از آنهاست.
اما پیش از پرداختن به این مبحث و معرفی سیمها، اجازه میخواهیم تا برای روشنتر
شدن موضوع برخی از اصطلاحاتی که برای توصیف مشخصات صوتهای تولیدی توسط سیمهای
سازهای زهی استفاده میشوند را مرور مختصری بکنیم:
·
لغاتی نظیر روشن (bright) و درخشان (brilliant) در مقابل اصطلاحاتی مانند گرم (warm) و تیره (dark): برای فهمیدن فرق این دو نوع صوت تصور کنید
که با یک چکش در حال ضربه زدن به یک جسم فلزی هستید. منظور از صدای روشن و درخشان
همین صدای فلزگونه و تا حدودی تیز و نافذی است که در اثر برخورد چکش با فلز تولید
کردهاید. در مقابل اگر با چکش به یک قطعه چوب ضربه بزنید، صدایی متفاوت تولید
کردهاید که در اصطلاح به آن گرم و یا تیره گفته میشود.
·
صوت خالص (pure) و تمیز (clean) در مقابل صوت پیچیده (complex) و عمیق (deep): به طور کلی هرچه یک سیم بتواند اورتونهای
(overtone)[1]
زیادی تولید کند، گفته میشود صوت تولیدی آن پیچیده و عمیق است. در مقابل صوت
خالص اورتونهای کمتری دارد.
اما سیم ویولن (و به تبع آن ویولا، ویولن سل و کنترباس) از دو بخش
مهم تشکیل شده است که هر دوی آنها در نوع و کیفیت صوت تولیدی نقش تعیین کنندهای
دارند: هستهی سیم یا مغزی آن و روکشی که بر روی هسته کشیده شده است؛ هرچند هستهی
تعداد محدودی از سیمها (مثلاً برخی از سیمهای "می")، روکش ندارند. به
طور کلی سیمهای ویولن با توجه به جنس هستهشان به سه گروه اصلی تقسیم میشوند:
سیمهای با
هستهی روده (gut core strings): هستهی این سیمها از جنس رودهی گوسفند است که معمولاً
با روکشی از فلز پوشیده شدهاند. این سیمها قدیمیترین نوع سیم هستند و در گذشته
که تکنولوژی ساخت نوع دیگری از سیم وجود نداشت، تنها سیمهای مورد استفاده بودهاند.
اما اشتباه نکنید! تولید اورتونها توسط این نوع سیمها آنقدر غنی است (صدایی
پیچیده تولید میکنند) که همچنان پرکاربرد و پرطرفدارند، خصوصاً نزد باروک نوازان.
علاوه بر این در بین انواع سیمها گرمترین صدا را نیز تولید میکنند. سیمهای
روده، تنش[2]
کم و پاسخ دهی کندی[3]
دارند و برای سازهای دانشآموزی مناسب نیستند. اگر هنرجویی تازه کار هستید، سیمهای
روده زیاد مناسب شما نیستند زیرا خیلی طول میکشد تا به کوک ثابتی برسند و همچنین
کوک آنها به تغییرات دمایی محیط نیز خیلی حساس است. گرانترین نوع سیم، سیمهای
خانوادهی روده هستند.
سیمهای با
هستهی فولاد (steel core strings): با پیشرفت تکنولوژی گروه دیگری از سیمها
طراحی شدند (حدوداً از اوایل قرن بیستم[4]) که هستهی آنها از جنس فلز
است. برخی از این نوع سیمها تک رشتهای و بعضیهاشان از چند رشته که به صورت
مارپیچ به هم بافته شدهاند، ساخته شدهاند (شبیه کابل). این سیمها مشکلات سیمهای
روده نظیر کوک پذیری دشوار را ندارند به طوریکه از این لحاظ بیرغیب هستند. به
همین دلیل برای هنرجویان تازه کار بهترین گزینه محسوب میشوند. علاوه بر این، سیمهای
فلز به خوبی قابلیت این را دارند که کوکشان را تغییر دهید. به همین دلیل برای فولک
نوازان و نوازندگان ژانرهای غیر از کلاسیک مناسبترین انتخابند. بزرگترین اشکال
این سیمها روشنی بیش از حد صدای آنها و عدم تواناییشان در تولید اورتونهای متعدد
است. سیمهای فلز اغلب در گروه سیمهای ارزان قیمت قرار میگیرند.
سیمهای با هستهی الیاف مصنوعی (synthetic core strings): هستهی این گروه از سیمها از الیاف مصنوعی است که با روکشهای مختلفی از فلزات مانند آلومینیم، کروم، نقره، تنگستن و پلاتینیوم پوشیده شده است. پیچیدگی و گرمی این دسته از سیمها (که عمر کاربردشان در موسیقی به زحمت از 40 سال میگذرد) اگرچه به سیمهای روده نمیرسد، ولی کوک پذیری بهتر و تنش بیشتر آنها، باعث شده است تا نزد نوازندگان ژانر کلاسیک محبوبیت زیادی پیدا کنند. به طوریکه امروزه کمتر نوازندهی کلاسیکی را میبینید که از سیمی غیر از سیمهای الیاف مصنوعی استفاده کند. به طور خلاصه این گروه سیمها حد واسط سیمهای فلز و روده به لحاظ مشخصههای صوت قرار دارند.
[1] . اگر خیلی بخواهیم خلاصه بگوییم تا حوصلتان سر
نرود، اورتونها (که سریهای هارمونیک نیز بخشی از آنها هستند) صداهایی فرعی
هستند که پس از صوت اصلی شنیده میشوند و فرکانسشان از صوت اصلی بیشتر است (به
بیان دیگر زیرتر هستند). برای روشنتر شدن موضوع اینطور بگوییم که اگر یک آرشه
بلند و کشیده روی مثلاً سیم "سل" ویولنتان بکشید و پس از آن به کاهش
تدریجی صدای تولیدی آن خوب گوش کنید، متوجه خواهید شد که صداها به تدریج زیرتر شده
و در نهایت غیرقابل شنیدن میشوند (امتحان کنید!). این صداهایی که پس از صوت اولیه
(که در اینجا نت "سل" است) میشنوید، همان صوتهای فرعی یا اورتون
خوانده میشوند.
[2] . مجدداً به طور خیلی خلاصه منظور از تنش (tension)
میزان سفتی و شل بودن سیم است که با ضخامت سیم معمولاً نسبت مستقیم دارد. امروزه
برای اکثر انواع سیمها سه نوع ضخامت که به آن گیج (gauge)
گفته میشود، طراحی میگردد: گیج سبک، متوسط و سنگین. معمولاً گیج سبک (که از همه
نازکتر است) پاسخ دهی سریعتری دارد، اما از طرفی حجم صدایی کمتری نیز تولید میکند.
در طرف مقابل گیج سنگین واکنشی بر عکس دارد. معمولاً اغلب نوازندگان گیج متوسط را
ترجیح میدهند.