
هنگام انتخاب آرشه چه عواملی را در نظر بگیریم..؟
قبول داریم که قبول دارید که انتخاب آرشه مسالهای شخصی است و هر آرشهای برای دست هر شخصی مناسب نیست؛البته که برای گفتهیمان دلیل هم داریم: اگر آرشهتان را مثل حالتی که میخواهید ساز بزنید در دستتان نگه دارید[1] و فرض کنید میخواهید مثلاً روی سیم لا آرشه بکشید (در این حالت زاویهی آرشه با زمین حدود 45 درجه میشود)، احساستان متفاوت از حالتی خواهد بود که با آرشهی دیگری همین کار را انجام دهید (امتحان کنید!). اگر این کار را با چند آرشه متفاوت دیگر نیز انجام دهید، خواهید دید که با تعدادی از آرشهها احتمالاً این کار برایتان راحتتر است...خبر خوب این است که با همین کار نسبتاً ساده به احتمال زیاد توانستهاید آرشهای که برای دستتان مناسب هست را بیابید؛ اما خبر نه چندان خوب این است که برای انتخاب بهینه، در کنار راحتی دست (یا پیش از راحتی دست!) و قبل از امتحان آرشه با نواختن کادانس کنسرتو ویولن مندلسون (!) یک سری فاکتورهای کلی دیگر نیز برای انتخاب آرشه وجود دارد؛ و البته قصدمان در اینجا معرفی برخی از این فاکتور هاست.
صاف بودن آرشه: منظورمان از صاف بودن این است که اگر یک چشم خود را ببندید و آرشه را از بالا نگاه کنید (مانند شکل 1)، چوب و موی آرشه باید در یک امتداد باشند. در آرشههای ارزان قیمتِ چوبی، داشتن پیچ و تاب بسیار شایع است و مشکلات عدیدهای را برای نوازنده از جمله لرزش آرشه و حرکات عرضی ناخواستهی آرشه ایجاد میکند.
شکل 1: آرشهی صاف و آرشهی کج
استقامت چوب آرشه: پیش از آنکه بگوییم منظورمان از استقامت در اینجا چیست، لازم است به این نکته اشاره کنیم که استقامت بالای آرشه این امکان را به نوازنده میدهد تا بتواند در دینامیکهای بالا (صدای قوی) به راحتی نوازندگی کند. به طور کلی چوب آرشه در معرض نیروهای مختلف از جمله نیروی موی کشیده شده، نیروهای اعمال شده از دست راست و نیروی ناشی از تماس موی آرشه به سیم میباشد. در نتیجه لازم است تا آرشه برای حفظ کشش لازم مو و همچنین تحمل نیروهای مختلف در این شرایط پایدار بماند و زیر فشار بیش از حد معمول کج نشود و در عین حال زیادی سنگین هم نباشد (درست مثل ستون فقرات خودمان!).
اما برای اینکه مقاومت و استحکام چوب آرشهی خود را تست کنید، سر آرشه را در کف یک دستتان بگذارید و با دست دیگر در حالتی که پاشنهی آرشه را در مشت خود نگه داشتهاید، به آن به حالت عمودی (در جهت عمود بر موی آرشه) نیرو وارد کنید (دقت کنید که موی آرشه باید سفت شده باشد). اگر آرشهتان مقاومت خوبی نداشته باشد، به راحتی و با حداقل نیرو به یکی از طرفین مایل میشود. این را هم اضافه کنیم که اغلب نوازندگان هنگام آرشه کشی، چوب آرشهی خود را کمی به سمت دست چپ مایل میکنند[2] (شکل 2) که اگر آرشه مقاومت خوبی نداشته باشد این امکان تا حد زیادی برای نوازنده محدود میشود؛ چرا که با کمی فشارِ زیاد در دینامیکهای قوی، چوب آرشه به سیم برخورد میکند.
شکل 2: کج کردن چوب آرشه به سمت گریف هنگام نوازندگی
انحنای آرشه: توضیح اضافی ندهیم! منظورمان از قوس[3] آرشه
را در شکل زیر نشان دادهایم.
اینکه انحنای آرشه دقیقاً چه شکلی باید داشته باشد یا مقدار آن دقیقاً چهقدر باشد، بحثی مفصل است که حتی نزد سازندگان مختلف آرشه متفاوت و تا حدی شخصی و سلیقهای است. اما به عنوان یک سری قواعد کلی همینقدر از ما بپذیرید که هنگامی که پیچ آرشه شل است (موی آرشه رهاست)، قوس آرشه باید به مقداری باشد که مو تقریباً در حدود وسط طول آرشه به چوب رسیده باشد (شکل 4).
شکل 4: هنگامی که موی آرشه رها است، فاصلهاش با چوب ناچیز است.
نکتهی دیگر اینکه یکنواخت بودن قوس آرشه بسیار مهم است. عدم یکنواختی و یا کم و زیاد بودن بیش از حد ِ نرمال قوس، بر روی عوامل متعددی تاثیر گذار است که کنترل دشوار آرشه، لرزشهای خارج از کنترل نوازنده، عدم یکنواختی صدای تولیدی و تنبلی آرشه در اجرای تکنیکهای آرشههای پرشی مانند اسپیکاتو (که معمولاً به دلیل قوس بیش از حد رخ میدهد) از جملهی آنهاست.
وزن و نقطهی تعادل: به طور کلی وزن استاندارد برای آرشهی ویولن حدود 60 گرم است که این عدد بین حدود 56 تا 64 گرم تلورانس دارد. آرشههای سبکتر برای نوازندگانی که دستان ظریفتری دارند معمولاً مناسبتر است، اما از طرفی کنترل آن قدری سختتر میشود و همچنین صدای تولیدی توسط آن مقداری حجم کمتری دارد. اما نکتهی مهم این است که آنچه که اغلب نوازندگان به عنوان سبکی یا سنگینی آرشه از آن یاد میکنند، وزن آرشه نیست، بلکه توزیع وزن آرشه میباشد که با شاخصی به نام مرکز تعادل[4] شناخته میشود. محل این نقطه معمولاً حدود 9 اینچ (حدود 23 سانتیمتر) با انتهای پاشنهی آرشه (بدون در نظر گرفتن پیچ انتها) فاصله دارد که البته این عدد بین 5/8 تا 5/10 اینچ (حدود 21 تا 27 سانتیمتر) متغیر است (شکل 5).
شکل 5: محل مرکز تعادل آرشه
هر چه مرکز تعادل آرشه به پاشنه نزدیکتر باشد، آرشه سبکتر و هر چه به نوک نزدیکتر باشد، آرشه سنگینتر به نظر میرسد. به عنوان مثال ممکن است وزن آرشهای 58 گرم باشد (که آرشهای نسبتاً سبک محسوب میشود)، اما چون مرکز تعادلش از پاشنه دور باشد ( مثلاًحدود10 اینچ)، آرشه سنگین به نظر برسد. این را هم اضافه کنیم که با تعویض سیمپیچ و چرم روی آرشه میتوان توزیع وزن و در نتیجه محل مرکز تعادل آرشه را تغییر داد.
کیفیت صدای تولید شده: کیفیت صدایی که آرشههای مختلف از ساز تولید میکنند با یکدیگر متفاوت است. دلیل آن تشدید اصوات هارمونیک[5] متفاوت توسط آرشههای مختلف است. برخی از آرشهها صدایی درخشان (هارمونیکهای زیرتر) و برخی دیگر صدایی تیرهتر (هارمونیکهای بمتر) تولید میکنند. برای اینکه بهتر متوجه این موضوع شوید، با چند آرشهی مختلف (ترجیحاً از جنسهای متفاوت) تعدادی نت با دیرند زیاد و نزدیک به خرک بر روی یک ساز بکشید. تفاوت را احساس خواهید کرد. این را هم اضافه کنیم که به عنوان یک قاعدهی کلی آرشههای پرنامبوکو صدایی گرمتر و دارای هارمونیکهای غنیتر از آرشههای کربن ایجاد میکنند[6].
در نهایت باید به این نکته اشاره کنیم که در اینجا تنها به تعدادی از معیارهای انتخاب آرشه اشاره کردهایم. پارامترهایی که از اهمیت بالایی برخوردارند و البته به راحتی قابل تست کردن هستند. بنابراین از شما اجازه میخواهیم که این مبحث را در اینجا خاتمه داده و بررسی موارد دیگر مثل راحتی عملکرد پیچ پاشنه، جزییات ظاهری ساخت آرشه مثل یکنواختی تغییر ابعاد در طول استیک و نبود زدگی و تغییر قطر ناگهانی و موج، کیفیت ظاهری ساخت سر آرشه، جزییات پاشنه، جنس پاشنه و نحوه مانتینگ آن، جنس و نحوه اجرای سیم پیچ و قسمت چرمی را به مبحثی دیگر منتقل کنیم.
[1] . انگلیسیها به آن bow grip میگویند.
[2] لطفاً دلیل این کار را که به آن tilting میگویند، در اینجا از ما نخواهید. حتماً در جای دیگری در موردش مفصل صحبت خواهیم کرد.
[3] camber
[4] Balance point - برای اینکه مرکز تعادل آرشهتان را پیدا کنید کافی است نقطهای که آرشه روی انگشت اشارهتان در تعادل قرار میگیرد را بیابید.
[5] سریهای هارمونیک صداهایی فرعی هستند که همراه با صوت اصلی شنیده میشوند و فرکانسشان از صوت اصلی بیشتر است (به بیان دیگر زیرتر هستند).
[6] قاعدهای که گفتیم البته خیلی کلی است! بگذارید اینجوری بگوییم که در اینجا، پرنامبوکوی مرغوب را با کربن معمولی قیاس کردهایم.